●•٠سروده های استادشهریار٠•●

●•٠سروده های استادشهریار٠•●

شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق - به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی *"به شعرت شهریارا بیدلان تا عشق میورزند ... نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت"
●•٠سروده های استادشهریار٠•●

●•٠سروده های استادشهریار٠•●

شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق - به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی *"به شعرت شهریارا بیدلان تا عشق میورزند ... نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت"

خوابی وخماری

 

 دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود

شاهد عشق و شبابم به کنار آمده بود

در کهن گلشن طوفانزده خاطر من

چمن پرسمن تازه بهار آمده بود

سوسنستان که هم آهنگ صبا می رقصید

غرق بوی گل و غوغای هزار آمده بود

آسمان همره سنتور سکوت ابدی

با منش خنده خورشید نثار آمده بود

تیشه کوهکن افسانه شیرین میخواند

هم در آن دامنه خسرو به شکار آمده بود

عشق در آینه چشم و دلم چون خورشید

می درخشید بدان مژده که یار آمده بود

سروناز من شیدا که نیامد در بر

دیدمش خرم و سرسبز به بار آمده بود

خواستم چنگ به دامان زنمش بار دگر

نا گه آن گنج روان راهگذار آمده بود

لابه ها کردمش از دور و ثمر هیچ نداشت

آهوی وحشی من پا به فرار آمده بود

چشم بگشودم و دیدم ز پس صبح شباب

روز پیری به لباس شب تار آمده بود

مرده بودم من و این خاطره عشق و شباب

روح من بود و پریشان به مزار آمده بود

آوخ این عمر فسونکار به جز حسرت نیست

کس ندانست در اینجا به چه کار آمده بود

شهریار این ورق از عمر چو درمی پیچید

چون شکج خم زلفت به فشار آمده بود

نظرات 3 + ارسال نظر
سوخته دل چهارشنبه 2 دی 1394 ساعت 14:14 http://sokhthdl.persianblog.ir/

دل رفت ولی بار دگر در به در آمد
عاشق نشدی قصه ی ما هم به سر آمد

دیدار تو غم بود و نبودت غم دیگر
این درد نرفتست که درد دگر آمد

عشق تو مگر ارث پدر ها به پسر هاست ؟
کز پشت پدر پیش رخت صد پسر آمد

خودکار به لب برده ای از عمق تفکر
خودکار به لب رفت ولی نیشکر آمد

با چشم ترم هر غزلم را به تو دادم
هر بیت ترم در نظرت بی اثر آمد

صد میوه ی نوبر به تو بخشیدم و امروز
جای ثمرم بر کمرم این تبر آمد

با دیدن رخساره ی یکتا ی تو دل رفت
دل رفت ولی بار دگر در به در آمد...

سید امیر میری

بسیارزیبا
تشکرازلطف شما

ساره دوشنبه 23 آذر 1394 ساعت 18:20 http://labkhand1374.persianblog.ir

سلااام
من بی نهایت اشعار استاد شهریار را دوست دارم...
با اشعارش کللی خاطره دارم

سلااااااااااااام
خوش آمدید
بله
عالیه
بسیارهم زیبا
موفق باشیددوست عزیز

داداش حبیب یکشنبه 22 آذر 1394 ساعت 21:02 http://notebook1367.mihanblog.com/

ای کسانی که ایمان آوردید
خدایی را سپاس گویید که
خداوند بخشنده و مهربان است

سلام
سلام خدا ...
سلام بر دریاهای بیکران جنوبی خدمت شما خواهر بزرگوار و مهربان امیدوارم که حالتون خوب خوب باشه مرسی از این که سر زدید و همین طور احوال بنده رو جویا شدید تشکر فراوان دارم . یه خورده خوب شدم و خداروشکر بهترم ممنونم و ممنونم از این که همیشه سر میزنید اشعار جناب شهریار عزیز همیشه دوست دارم و دوست دارم چون واقعا از دل داره حرف میزنه حرفهای از جنس ما جوونا همیشه قلم ایشون سرمشق بنده بوده هر چند خب در سبکی غیر از سبک غزل دارم شعر مینویسم اما خب هر کسی سرمشق و سرلوحه شعری و زندگی خودش هستش قلم شما هم تواناست که با این همه گرفتاریها دارید از اشعار ایشون در وبتون میزارید بازم ممنونم از نگاه قشنگتون ..

دلم هوای شب یلدا میخواهد
دلم یک سیب انار میان لبها میخواهد
هر چند بازی زمانه من تو را
یک دل سیر از شب یلدا میخواهد

میدونم که دوبیتی من توازن خاص خودشو نداره و همیشه توی این دوبیتی و غزل هیچ وقت این دو سبک رو یاد نگرفتم ببخشید اگر دوبتی من خوب نیست

بازم ممنونم خواهری
هر جا که هستید شاد و سلامت و پر انرژی زندگی سالم و پر از لحظات خوب و دیدنی داشته باشید


ارادتمند شما
برادر و داداش شما
حبیب غریبی و خانومش مریم سادات

سلام وعرض ادب دوست گرانقدر
تشکرازلطف شما
دوبیتی بسیارزیبایی بود
قلمتان تابیکران سبز
امیدوارم همیشه سلامت وتندرست باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد