●•٠سروده های استادشهریار٠•●

●•٠سروده های استادشهریار٠•●

شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق - به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی *"به شعرت شهریارا بیدلان تا عشق میورزند ... نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت"
●•٠سروده های استادشهریار٠•●

●•٠سروده های استادشهریار٠•●

شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق - به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی *"به شعرت شهریارا بیدلان تا عشق میورزند ... نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت"

بهار زندانی


بی تو ای دل نکند لاله به بار آمده باشد

ما در این گوشه زندان و بهار آمده باشد

چه گلی گر نخروشد به شبش بلبل شیدا

چه بهاری که گلش همدم خار آمده باشد

نکند بی خبر از ما به در خانه پیشین

به سراغ غزل و زمرمه یار آمده باشد

از دل آن زنگ کدورت زده باشد به کناری

باز با این دل آزرده کنار آمده باشد

یار کو رفته به قهر از سر ماهم ز سر مهر

شرط یاری که به پرسیدن یار آمده باشد

لاله خواهم شدنش در چمن و باغ که روزی

به تماشای من آن لاله عذار آمده باشد

شهریار این سر و سودای تو دانی به چه ماند

روز روشن که به خواب شب تار آمده باشد

نظرات 2 + ارسال نظر
حسین پور سه‌شنبه 20 مرداد 1394 ساعت 22:17

میگن منبر را از چوب درخت گردو میسازند که بسیار محکم و با کیفیت است درخت گردو علاوه بر چوب مرغوب سایه و بار خوبی هم دارد
اما درخت چنار میوه ندارد سایه درست حسابی هم ندارد ازش چوبه دار میسازند دعوای این دو درخت در شعر بلند شهریار شنیدنیست!:

گفت با طعنه منبری به چنار
سرفرازی چه میکنی بی بار
نه مگر ننگ هر درختی تو
کز شما ساختند چوبه دار
پس بر آشفت آن درخت دلیر
رو به منبر چنین نمود اخطار
گفت گر منبر تو منبر بود
کار مردم نمی کشید به دار

سلام دوست گرامی
ممنون ازحضورپرمهرتان و
تشکرازشعرزیبایی که ازاستادشهریاربه بنده ارزانی داشتید.
موفق ومؤید باشید.

امیر اینانلو چهارشنبه 7 مرداد 1394 ساعت 14:24 http://AmirBInanlou.blogfa.com

شبی باران،شبی آتش،شبی آیینه وسنگم - شبی اززندگی سیرم،شبی بامرگ می جنگم - توآتش می شوی برخرمن احساس تنهاییم - توراباهرنفس می بویم

توراباهرنفس می بویم
امابازدلتنگم
تشکرازحضورسبزتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد